این وب واسه اوناییه که اهله دلن پس از همین حالا ورود بیدلان ممنوع
اطلاعات کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



لینک دوستان
نویسندگان
نظر سنجی

به نظرت مشکلات این وب چیه؟؟

چت باکس

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)
تبادل لینک هوشمند

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان ورود بیدلان ممنوع و آدرس coolgirl.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






دیگر موارد

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 5
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 6
بازدید ماه : 87
بازدید کل : 72371
تعداد مطالب : 65
تعداد نظرات : 245
تعداد آنلاین : 1



آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 65
:: کل نظرات : 245

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 5

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 5
:: باردید دیروز : 0
:: بازدید هفته : 6
:: بازدید ماه : 87
:: بازدید سال : 3826
:: بازدید کلی : 72371
ولنتاین

 سلام به همه عشقای مجازی من

 

 

ولنتون مبارک

 

 

دل به چشمای تو بستم تو شدی همه وجودم

عشق تو باور من شد با تموم تاروپودم

هرکی اومد سر راهم چشمامو بستم و ندیدم

عکس تو توی دست من بود تورو با دلم خریدم

برای نفس کشیدن عشق تو دلیل من بود

بودن تو پیش چشمام خواب و رویای شبم بود

من همه ترانه هامو واسه چشم تو نوشتم

ندونستم تو غروبی وای چه تلخه سرنوشتم

.

.

.

هواخواه تو ام جانا و می دانم که می دانی

که هم نا دیده می دانی و هم ننوشته می خوانی

ملامتگو چه دریابد میان عاشق و معشوق

نبیند چشم نابینا خصوص اسرار پنهانی

ملک در سجده آدم زمین بوس تو نیت کرد

که در حسن تو لطفی دید بیش از حد انسانی

دریغا عیش شبگیری که در خواب سحر بگذشت

ندانی قدر وقت ای دل مگر وقتی که درمانی

.

.

.

.

..

.  همه ی شکلاتای خوشمزه دنیا

همه عشقای آبکی نه واقعی دنیا

همه بوسه های عشقولانه دنیا

فدای همه دوستای گل که همیشه به این وب سر میزنن

یادتون نره

 

عاشقتونم

.

.

.

پس منتظرتونم

یا علی فعلا

تعداد بازدید از این مطلب: 714
|
امتیاز مطلب : 190
|
تعداد امتیازدهندگان : 41
|
مجموع امتیاز : 41

نویسنده : فاطیماcoolgir
تاریخ : شنبه 22 بهمن 1390
نظرات
پوزش

 

سلام به همه دوستای عزیز امید وارم حال همگی خوب باشه...

بچه ها یه مشکل خیلی کوچیک واسه وب من پیش اومده که قول میدم زود زود زود درستش کنم

اگه یه موقع دیدین آمار گیر و لینکدونی و همه چی حذف شده نگران نشید قول میدم مشکلو حل کنم

بازم از همه نظرای خوبتون ممنون دوستون دارم هوارتا!!!!!

یا علی فعلا

تعداد بازدید از این مطلب: 667
|
امتیاز مطلب : 83
|
تعداد امتیازدهندگان : 19
|
مجموع امتیاز : 19

نویسنده : فاطیماcoolgir
تاریخ : شنبه 22 بهمن 1390
نظرات
در باره من

 

 

سلااااااااااااام به همه دوست جونام....

 

ممنون از همه نظرای که تو این مدت بهم میدادید یک دنیا ممنون...

امروز اومدم بگم اگه سوالی در باره خودم یا این وب دارید میتونید ازم بپرسید من با

کمال صداقت تا جایی که بتونم بهتون جواب میدم

 

میخوام بدونید که به لحظه به لحظه ای که وقت میزارید و مطالب این وبو میخونید و

حمایت میکنید ارزش قائلم...

 

دوستون دارم هوارتا...

 

منتظر سوالاتون هستم

 

یا علی فعلا

تعداد بازدید از این مطلب: 600
|
امتیاز مطلب : 93
|
تعداد امتیازدهندگان : 21
|
مجموع امتیاز : 21

نویسنده : فاطیماcoolgir
تاریخ : جمعه 21 بهمن 1390
نظرات
دلم گرفته


 

دلم گرفته،دلم سخت درسینه گرفته،باتمام وجودتورامیخوانم،

ازتوچیزی نمیخواهم جزدریای بی ساحل وجودت را،جزدستهای مهربانت،

جرنگاه آرامت را که دیرزمانی است درسیل بادبی وفایی زمانه گم کرده ام.

 

این قدر داغونم که هیچ کس تا حالا این حس و تجربه نکرده خیلی دلم گرفته

از دنیا خسته شدم از این که یه کوه ادم پشتتن و اما احساس تنهایی مثل خوره ذهنتو

می خوره چقدر حس مزخرفی دلم شکسته دلم از تموم ادما شکسته

از ادمایی که فکر می کنی همیشه با هاتن اما خیلی زود اونا هم  میرن و تنهای

 تنهات می زارن عجب دنیاییه.....

می گفتن تف به این دنیا اما الان می دونم که چی دارن می گن

چرا سهم ادما همش تنهایی و غمه چرا وقتی دلت پره هیچ کس نیست

 که سرتو بزاری روی شونه هاش و زار زار بزنی زیر گریه

 اون قدر که تموم این دنیای لعنتی رو اب ببره

وای خدای من

چرا تو دیگه صدامو نمی شنوی

 تو که هر موقع دلم می گرفت منو اروم می کردی

الان هم دستای پر محبتت رو می خوام همین

چیز زیادیه....

عزیز ترین ادمایی که دور و برم بودن این طوری اند اونایی که

همیشه فکر می کردم عزیزترینم هستن

پشت پا به دلم زدن خدا چرا وقتی خندس باید پشتش گریه و

غم باشه مگه شادی بده...

خدایا  دلم گرفته شاید اگه ناراحتی نبود هیچ موقع ما بنده هات

 سراغت نمی اومدیم .

 

خدایا دلم گرفته از ادمایی که تظاهر می کنن عاشقتن از ادمایی که .....

خدایا عشق چیه عاشقی کدومه ؟

چرا اون چیزی و که من اسمش و میزارم عشق همش سراب می شه

خدایا عاشقی و یادم بده .

شرط عاشقی عشق تویه؟؟؟؟خوب یادم بده یادم بده همش عاشق تو باشم

خدایا تو دنیات تنهای تنهام جز تو کسی رو ندارم تو پناه منی تو تنهایی هام تنهام نزار

خدایا دلم گرفته ارومم کن همین ....چیز زیادیه که منه بنده ازت می خوام فقط ارومم کن.

ارومم کن که خیلی داغونم ..خیلی....

دوست دارم خدا تو دیگه منو فراموش نکن تو تنهام نزار همین.....

دوست دارم خدا ...فقط نگام کن...فقط نگام کن

 

 

 

 

 

می نویسم

 

می خوانم وفریادمیزنم

 

همیشه دوستت دارم اماحیف

 

دوست داشتن همیشه کافی نیست........

 

بی تودیگه نمی تونم ذره ذره تموم شدم

 

ای بی وفاای مهربون

 

تورفتی وتنهاشدم

 

حالا میگم بیا ولی انگاردیگه نمی تونی

 

یکی دیگست توزندگیت

 

اینوازقلبت شنیدم

 

می دونی گریه میکنم شبا برای عشق تو؟

 

نمی رسم به تو ولی داد می زنم دیونتـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم

.

.

.

.

 

نیمکت عاشقی یادت هست؟    

 

کنار هم، نگاه در نگاه وسکوتمان چه گوش نواز بود..

 

بید مجنون زیر سایه اش امانمان داده بود،

 

برگهای رنگینش را به نشانه عشقمان بر سرمان می ریخت..

 

او نیز عاشق بودنمان را به رخ پاییز می کشید،

 

اما اکنون پاییز.. نبودنت را، جداییمان را به رخ می کشد.

 

بگو، صدایم کن، بیا تا دوباره ما شویم،

 

مرحمی بر سوز دلم باش، نگاه کن، پاییز به من می خندد،

 

بیا داغ جداییمان را به دلش بگذاریم.

 

بیا کلاغ ها را پر دهیم تا خبر وصلمان را به پرستوها مژده دهند.

 

دوباره صدایم کن..

تعداد بازدید از این مطلب: 1166
|
امتیاز مطلب : 98
|
تعداد امتیازدهندگان : 22
|
مجموع امتیاز : 22

نویسنده : فاطیماcoolgir
تاریخ : پنج شنبه 20 بهمن 1390
نظرات
برای کسی که رفته

 

 

امـــــروز آمـــده و هنــوز به یــاد دیــــروزم

 

بـــی تـــاب و بی قـــرارم

 

هنـــوز دارم بــــه عــشقت میســــوزم

 

دیـــــروز رفتــــه و دلـــم کجـــای کـــار است

 

نمیــــدانم دلت هنــــوز بـــه یـــاد دل مــن است

 

میســــوزم ومیســـازم وگــله ای نــــدارم ازایـــن لحظه هــــا

 

ایــن تقدیـــر مــن است با همیـــن حال و روزم هـــدر رفت تمـــام سالهـــا

 

میدانـــــم فردا می آیـــد و مــن مثــل امـــــروزم

 

مثــل امــــروز کــه در حســـرت دیــــروز نشستـــه بــــودم

 

مثـــل دیـــروز کـــه عاشــــقت شــــده بـــــودم

 

عــــاشــق شــــده بــــودم وازایــــن روزهـــــا بی خبــــر بـــودم

 

نمیدانستـــــم تـو میــــروی،چقــــدر مــن خـــوش خیــال بـــــودم…

 

به قلم دل شیشه ای


.

.

 

 

تــورا گــم کــرده ام امــروز...

وحــالا لحظه هــای من گرفتـــارسکوتــی ســرد وسنگیننــد.

وچشمانــم که تا دیـــروزبه عشقت می درخشیدنـــد،

نمی دانـــی چه غمگیننـــد.

 

چــراغ روشن شب بــود برایم چشمهـــای تو

نمیدانـــم چه خواهد شـــد؟؟؟

پـــرازدلشوره ام،بـــی تاب ودلگیـــرم

کجــــا ماندی که مـــن بی توهـــزاران بار

درهـــرلحظه می میـــرم!!

 

تعداد بازدید از این مطلب: 660
|
امتیاز مطلب : 91
|
تعداد امتیازدهندگان : 20
|
مجموع امتیاز : 20

نویسنده : فاطیماcoolgir
تاریخ : پنج شنبه 20 بهمن 1390
نظرات
من خدا را دارم

 

سلام و صد سلام به همه اهله دلای خودم....

امیدوارم چشم هرکی که نمیتونه شادیتونو ببینه کور

شه...

واقعا نمیدونم چطوری باید از نظرای خوشگلی که برام

میزارید تشکر کنم...

دمتون گرم...

بازم از هر چه بگذریم سخن دوست خوشتر است...

 

.

.

.

من خدا را دارم،

   کوله بارم بر دوش،

      سفری می باید،

  سفری بی همراه،

 گم شدن تا ته تنهایی محض،

              سازکم با من گفت: هر کجا لرزیدی،

 از سفر ترسیدی،

            تو بگو از ته دل،

 

من خدا را دارم

 

 من و سازم چندیست که فقط با اوییم...

 

 

 

 

دلم گرفته، ای خدا

این روزا هیچکی غیر تو ، درد من ونمی دونه .

دلم گرفته، ای خدا

 

حتی صدامم این روزا به ساز من نمی خونه.

 

دلم گرفته ازهمه

 

از این روزای سوت و کور .

 

از این ترانه مردگی، از این شبهای بی عبور.

 

تمام لحظه های دلم زیر هجوم حادثه منتظر

 

یه راهیه تا دوباره به توبرسه .

 

دلم گرفته، ای خدا

 

گریه امونم نمی ده ،چرا دیگه حتی دلم

 

تو رونشونم نمی ده .

 

گناه بی باوری مو ، خودم به گردن می گیرم.

 

اگر نگیری دستامو ، تو دستای غم می میرم .

 

دلم گرفته ، ای خدا

 

واسه رسیدن به تو ،یه فرصت تازه می خوام .

 

دوباره دستامو بگیر ، مثل روزای بی کسی.

 

دلم گرفته ،ای خدا حتی بهشتو نمی خوام .

.

.

.

نظر نظر نظر یادتون نره

دوستون دارم هوارتا...فعلا

تعداد بازدید از این مطلب: 669
|
امتیاز مطلب : 92
|
تعداد امتیازدهندگان : 22
|
مجموع امتیاز : 22

نویسنده : فاطیماcoolgir
تاریخ : دو شنبه 17 بهمن 1390
نظرات
شبی

شبي از پشت يك تنهايي نمناك و باراني ترا با لهجه گلهاي نيلوفر صدا كردم


تمام شب براي با طراوت ماندن باغ قشنگ آرزوهايت دعا كردم


پس ازيك جستجوي نقره اي در كوچه هاي آبي احساس


تو را از بين گلهايي كه در تنهايي ام روييد با حسرت جدا كردم


و تو در پاسخ آبي ترين موج تمناي دلم گفتي


دلم حيران و سرگردان چشماني است رويايي


و من تنها براي ديدن زيبايي آن چشم


تو را در دشتي از تنهايي و حسرت رها كردم


همين بود آخرين حرفت


و من بعد از عبور تلخ و غمگينت


حريم چشمهايم را بروي اشكي از جنس غروب ساكت و نارنجي خورشيد وا كردم


نمي دانم كه چرا رفتي


نمي دانم چرا شايد خطا كردم


و تو بي آن كه فكر غربت چشمان من باشي


دانم كجا تا كي براي چه


ولي رفتي و بعد از رفتنت باران چه معصومانه مي باريد


و بعد از رفتنت يك قلب دريايي ترك برداشت


و بعد از رفتنت رسم نوازش در غمي خاكستري گم شد


و گنجشكي كه هر روز از كنار پنجره با مهرباني دانه بر مي داشت


تمام بال هايش غرق در اندوه غربت شد


و بعد از رفتن تو آسمان چشمهايم خيس باران بود


و بعد از رفتنت انگار كسي حس كرد من بي تو تمام هستي ام از دست خواهد رفت


كسي حس كرد من بي تو هزاران بار در هر لحظه خواهم مرد


كسي فهميد تو نام مرا از ياد خواهي برد


و من با آنكه مي دانم تو هرگز ياد من را با عبور نخواهي برد


هنوز آشفته چشمان زيباي توام


برگرد
ببين كه سرنوشت انتظار من چه خواهد شد


و بعد از اين همه طوفان و وهم و پرسش و ترديد


كسي از پشت قاب پنجره آرام و زيبا گفت


تو هم در پاسخ اين بي وفايي ها بگو در راه عشق و انتخاب آن خطا كردم


و من در حالتي ما بين اشك و حسرتو ترديد


كنار انتظاري كه بدون پاسخ و سردست


و من در اوج پاييزي ترين ويراني يك دل


ميان غصه اي از جنس بغض كوچك يك ابر


نمي دانم چرا شايد به رسم و عادت پروانگي مان باز


براي شادي و خوشبختي باغ قشنگ آرزوهايت دعا كردم

به قلم محمد

تعداد بازدید از این مطلب: 733
|
امتیاز مطلب : 88
|
تعداد امتیازدهندگان : 20
|
مجموع امتیاز : 20

نویسنده : فاطیماcoolgir
تاریخ : یک شنبه 16 بهمن 1390
نظرات
سیب دندان زده

سلام به همگی...

 

ممنونم از همه نظرای خوبو خوشگلتون

،عاشـــــــــــــــــــــــق

همه اهله

دلایی که پا تو این وب میذارنم از ته دل...

 

راستی ممنون از اینکه تو نظر سنجی هم شرکت میکنید 

بریم به سراغ آپ امروز ....


 

"حميــد مصــدق"

 

تو به من خنديدي و نمي دانستي

 

من به چه دلهره از باغچه همسايه سيب را دزديدم

باغبان از پي من تند دويد

سيب را دست تو ديد

غضب آلود به من كرد نگاه

سيب دندان زده از دست تو افتاد به خاك

و تو رفتي و هنوز،

سالهاست كه در گوش من آرام آرام

خش خش گام تو تكرار كنان مي دهد آزارم

و من انديشه كنان غرق در اين پندارم

كه چرا باغچه كوچك ما سيب نداشت

 

"جواب زيباي فروغ فرخ زاد به حميد مصدق"

 

من به تو خنديدم

چون كه مي دانستم

تو به چه دلهره از باغچه همسايه سيب را دزديدي

پدرم از پي تو تند دويد

و نمي دانستي باغبان باغچه همسايه

پدر پير من است

من به تو خنديدم

تا كه با خنده تو پاسخ عشق تو را خالصانه بدهم

بغض چشمان تو ليك لرزه انداخت به دستان من و

سيب دندان زده از دست من افتاد به خاك

دل من گفت: برو

چون نمي خواست به خاطر بسپارد گريه تلخ تو را

و من رفتم و هنوز سالهاست كه در ذهن من آرام آرام

حيرت و بغض تو تكرار كنان

مي دهد آزارم

و من انديشه كنان غرق در اين پندارم

كه چه مي شد اگر باغچه خانه ما سيب نداشت

 

"آخرین جواب به شعرزیبای سیب ازجوادنوروزی"

 

دخترک خندید و


پسرک ماتش برد !


که به چه دلهره از باغچه ی همسایه، سیب را دزدیده


باغبان از پی او تند دوید


به خیالش می خواست،


حرمت باغچه و دختر کم سالش را


از پسر پس گیرد !


غضب آلود به او غیظی کرد !



این وسط من بودم،



سیب دندان زده ای که روی خاک افتادم



من که پیغمبر عشقی معصوم،


بین دستان پر از دلهره ی یک عاشق


و لب و دندان ِ


تشنه ی کشف و پر از پرسش دختر بودم


و به خاک افتادم


چون رسولی ناکام !


هر دو را بغض ربود...


دخترک رفت ولی زیر لب این را می گفت:


" او یقیناً پی معشوق خودش می آید ! "


پسرک ماند ولی روی لبش زمزمه بود:


"مطمئناً که پشیمان شده بر می گردد !"


سالهاست که پوسیده ام آرام آرام !


عشق قربانی مظلوم غرور است هنوز !



جسم من تجزیه شد ساده ولی ذرّاتم،


همه اندیشه کنان غرق در این پندارند:



این جدایی به خدا رابطه با سیب نداشت

 

 

 

تعداد بازدید از این مطلب: 838
|
امتیاز مطلب : 83
|
تعداد امتیازدهندگان : 21
|
مجموع امتیاز : 21

نویسنده : فاطیماcoolgir
تاریخ : یک شنبه 16 بهمن 1390
نظرات
این نیز یگذرد

 به نام خالق زیبایی ها...

 

سلام به همه گلا،بلبلا،سنبلا امیدوارم هر جا که هستید خوب و

 

خوش و سلامت باشید (در کل خجسته بزنید انقدر

حال میده... )   

 

بُرد تیم سرور سرورا رو به همه شما تبریک میگم خدایی

 

 

بازی رئال و بارسلونام به این جذابی نبود

 

 

راستی به همه استقلالیا گلم تسلیت میگم تا باشه از این

 

 

غما....

 

 

من یه معذرتم به همه  با معرفتایی که پایه ثابت این وبم

 

 

هستم بدهکارم...

 

 

آقا من به شخصه عذر میخوام  سعی میکنم دیگه تکرار

نشه...

 

 

خب بریم به سراغ آپ امروز اونم فقط به خاطر شما

دوست

 

جونام...

 


*به چه مانند کنم در همه افاق تو را/هر چه در ذهن من آید تو از

 

آن خوبتری...

 

 

 

*دل بستن شبیه یه قصه است، با یکی بود شروع میشه با یکی نبود تموم

 

میشه

 

* تمام چیزی که باید از زندگی آموخت تنها یک کلمه است:می گذرد

 


*من غروب غم انگیز خورشید را زمانی دوست دارم که بدانم

 

فردایش تو را میبینم

 

 

*یک روز رسد غمی به اندازه کوه/یک روز رسد نشاط اندازه

 

دشت/افسانه زندگی چنین است/در سایه کوه باید از دشت گذشت

 

 

*عشق زیر باران ایستادن و با هم خیس شدن نیست..

 

 

عشق آن است که یکی برای دیگری چتر شود و او هیچ وقت نفهمد

 

که چرا خیس نشد...

 

 

*اموخته ام اگر به آنچه خواسته ام،نرسیده ام،خدا بهتر از آن را

 

برایم فراهم کرده است...

 

 

*هر گاه دفتر محبتت را ورق زدی...

 

 

هر گاه زیر پایت صدای خش خش برگ ها را حس کردی...

 

 

هر گاه میان ستارگان آسمان تک ستاره ای خاموش دیدی...

 

 

برای یک بار هم که شده در گوشه ای از ذهن خود نه به زبان که از

 

ته قلب بگو : یادش بخیر...

 

* هیچ کس نمی تواند ما را بهتر از خودمان فریب دهد...

 

*آرام تر سکوت کن،صدای بی تفاوتی هایت آزارم میدهد

 

.

.

.

نظر نظر نظر یادتون نره...


(( زبان نگاه))

نشود فاش کسی آنچه میان من و توست

تا اشارت نظر نامه رسان من و توست

گوش کن با لب خاموش سخن میگویم

پاسخم گو به نگاهی که زبان من و توست

روزگاری شد و کس مرد ره عشق ندید

حالیا چشم جهانی نگران من و توست

گر چه دل خلوت راز دل ما کس نرسید

همه جا زمزمه عشق نهان من و توست

گز بهار دل و جان باش و خزان باش ار نه

ای بسا باغ و بهاران که خزان من و توست

این همه قصه فردوس و تمنای بهشت

گفت وگویی و خیالی ز جهان من و توست

نقش ما گو ننگارند به دیباچه عقل

هر کجا نامه عشق است نشان من وتوست

سایه ز آتشکده ماست فروغ مه مهر

وه ازین آتش روشن که به جان من و توست

 

.

.

.

 نظر نظر نظر یادتون نره

 

 راستی عضو وب مام بشید جای دوری نمیره هااااااااااا...

 

 

تو نظر سنجی شرکت کنید چیزی نمیشه هاااااااااا...

 

 

تو خبر نامه هم ثبت نام کنید نترسید آسمونو گرفتم تا یه وقت

 

به زمین نرسه...

 

خب دوستای گلم بازم من به خاطر این تاخیری که به دلیل

 

مشکل فنی ایجاد شده بود و ذ بازم ازتون عذر میخوام ....

 

 قررررررررررررررررررررررررررررررررربون دلای پاکتون برم...

 

 

مواظب مهربونیاتون باشید...

 

فعلا...

 

 

 

 

 

تعداد بازدید از این مطلب: 729
|
امتیاز مطلب : 70
|
تعداد امتیازدهندگان : 17
|
مجموع امتیاز : 17

نویسنده : فاطیماcoolgir
تاریخ : شنبه 15 بهمن 1390
نظرات
عشق تنها برای یه لحظه

 


 

 

 

سلام...

 

 

 

 

 

عشق برای یه لحظه...

 

 

 

 

 

امروز برای اولین بار از کنار خوشبختی رد شدم...

 

 

 

 

برای یه لحظه فکر کردم که چقدر دوسش دارم

 

 

 

 

برای یه لحظه فکر کردم که بی اون نمیتونم زندگی کنم

 

 

 

 

برای یه لحظه فکر کردم که چی میشد اگه اون ماله من بود...

 

 

 

 

برای یه لحظه فکر کردم که چقدر اگه بهش برسم خوشبختم

 

 

 

 

برای یه لحظه فکر کردم که با اون زندگیم یه رنگ تازه میگیره..

 

 

 

 

برای یه لحظه فکر کردم شاید اون همون نیمه گمشده ای باشه که در به در

 

 

 

 

دنبالش میگردم...

 

 

 

 

برای یه لحظه فکر کردم شاید اون داره میره دنبال معشوقش...

 

 

 

 

برای یه لحظه فکر کردم شاید اون قسمت یکی دیگه باشه

 

 

 

 

برای یه لحظه فکر کردم حتما اون خیلی دوسش داره

 

 

 

 

برای یه لحظه فکر کردم اون اصلا به من فکر نمیکنه

 

 

 

 

برای یه لحظه فکر کردم زندگی من تو همون لحظه تموم شده

 

 

 

 

برای یه لحظه فکر کردم که کاش اگه قسمت هر کی بشه خوشبخت باشه

 

 

 

 

برای یه لحظه فکر کردم کاش هر جایی که میره،هر جایی که هست به همه

 

 

 

 

آرزو های رنگیش برسه...

 

 

 

 

برای یه لحظه فکر کردم که دیگه بهتر از اون و هیچ وقت به چشم نمیبینم

 

 

 

 

وای که چه لحظه ی شیرینی بود ،تو تمام عمرم دنباله اون یه لحظه میگشتم

 

 

 

 

وای که اون لحظه برای من یه عمر گذشت...

 

 

 

 

والانم می خوام به همون لحظه شیرینی که گذشت فکر کنم ،کاش امروز هر

 

 

 

 

جا که میرفت پیش هر کی که میرفت اون کس لیاقت لحظه هایی رو که کناره

 

 

 

 

رو بدونه وگرنه مثه منفقط باید دنباله لحظه های گم شده ش بگرده...

 

 

 

 

وای که چقدر اون لحظه رویایی بود لحظه ای که من برای اولین و اخرین بار

 

 

 

 

عاشق شدم..

 

 

 

 

راستی برای یه لحظه ام که شده فکر میکنم که من چقدر تنهام،تنهای تنهای

 

 

 

تنها!!!!

 

(فاطیما)

تعداد بازدید از این مطلب: 723
|
امتیاز مطلب : 93
|
تعداد امتیازدهندگان : 22
|
مجموع امتیاز : 22

نویسنده : فاطیماcoolgir
تاریخ : یک شنبه 9 بهمن 1390
نظرات
درباره ما
منو اصلی
پیوندهای روزانه
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید